اگر مارکس زنده بود درباره بازی های ویدئویی امروز چگونه می اندیشید؟

به گزارش وبلاگ فاضلی، در بازی ویدئویی کارگاه کوچک بزرگ Little Big Workshop (2019) شما مدیر یک کارخانه هستید و ماموریت تان به حداکثر رساندن سطح کارایی آن است. شخصیت آن بازی صرفا برای استثمار شدن وجود دارند. زمانی که بیش از حد کار می نمایند خسته بر روی زمین می افتند، زیرا همکاران شان از یاری به آنان طفره می روند و به انجام وظایف خود ادامه می دهند.

اگر مارکس زنده بود درباره بازی های ویدئویی امروز چگونه می اندیشید؟

به گزارش وبلاگ فاضلی به نقل از ال پائیس، آنتونیو فلورس لدسما فیلسوف اسپانیایی پس از کشف این بازی این پرسش واضح را با خود عنوان نمود: کارل مارکس درباره آن بازی چه خواهد گفت؟

مارکسیسم به عنوان یک نظام فکری به جهانی بودن تمایل دارد و همه چیز را به یکدیگر متصل می سازد. این موضوع سبب می گردد که الگوی انتقادی مارکس را بتوان کم و بیش با موفقیت در خصوص بازی های ویدئویی اعمال کرد.

یکی از مواردی که آنتونیو فلورس لدسما به آنالیز آن می پردازد شرایط موجود به عنوان نظم طبیعی پذیرفته شده است: در خصوص بازی های ویدئویی پیش فرض یا منطق عملیاتی که فرض می گردد در بازی جریان دارد.

او می گوید: اگر نظامی داریم که ما را مجبور به درونی ساختن اشکال یا مناسبات فراوریی و هم چنین اجتماعی، سیاسی یا نهادی می نماید در نحوه استفاده از فرهنگ نیز بر ما تاثیر می گذارد. برای مثال، من فکر نمی کنم که توسعه دهنده آن بازی به طور فعال قصد داشته تا یک ایدئولوژی را نشان دهد بلکه بیش تر هدف اش نشان دادن پیشرفت و تکامل فنی فراوری به وسیله سرمایه گذاری از دیدگاهی ایده آل بوده است. اتفاقا این دیدگاه است که عناصر ایدئولوژیک سرمایه داری و لیبرالیسم مالی را بازفراوری می نماید.

او اشاره می نماید این مسائل معمولا نادیده گرفته می شوند، زیرا به عنوان مسائل بازی، توسعه یا طراحی آن ظاهر نمی شوند.

بازی ویدئویی دیگر پادشاهی رستگاری Kingdom Come: Deliverance (2018) است که در آن دیدگاه آشکارا فاشیستی وجود دارد. ناسیونالیسم سفیدپوست میراث هژمونی فرهنگی (براساس خوانش آنتونیو گرامشی) شرق شناسی یا تلقی هر آن چه که با اروپا بیگانه است به عنوان بربریت جنبه های دیگری است که لدسما در رابطه با ژانر تاریخی تحلیل می نماید جایی که بازی ای مانند جنگ تمام عیار: روم 2 Total War: Rome II (2013) مدیترانه ای را ارائه می دهد که در آن گروه های سفید پوست انگلیسی کامل صحبت می نمایند در حالی که سایرین با ادغام بیگانه گرایی با لهجه های عربی، آلمانی یا روسی سخن می گویند.

قدرت انتقاد

واقعیت آن است که دنیای بازی اغلب مخالف تبادل نظر های سیاسی است البته اگر آشکارا رویکردی ارتجاعی نسبت به مقوله هایی، چون زنان یا رنگین پوستان نداشته باشد. نقد یک فضای میانجی است که دیدگاه ها، خوانش ها و بیان های متفاوتی را از چیزی که یک محصول فرهنگی می خواهد به شیوه ای بی درنگ به نمایش بگذارد ارائه می نماید. این شرایط اجازه می دهد ضد گفتمانی علیه آن گفتمان دیگر بسط داده گردد که حتی اگر حاوی قصد مؤلف نباشد بخشی از محصول و بازنمایی آن از واقعیت است.

آنتونیو فلورس لدسما می گوید بازی ویدئویی لزوما هیچ مسئولیتی ندارد، اما سازندگان آن می توانند تعهد بیش تری نسبت به آگاهی از آن چه در حال توسعه آن هستند یا تاثیرات احتمالی آن بر روی کاربران داشته باشند.

او در پاسخ به این پرسش که پس آیا امکان رهایی گیمر ها وجود دارد؟ با خنده می گوید:خیر، نمی توانید.

او می افزاید: یک بازی ویدئویی با عمل در محدوده بازار نمی تواند رهایی بخش باشد. این دانش، آموزش و مشارکت هستند که باعث رهایی می شوند. با این وجود، درست است که بازی های ویدئویی درست مانند موسیقی، ادبیات یا فیلم ها جذب عناصر فرهنگی و اجتماعی را آموزش داده و ترویج می نمایند حتی اگر با اهداف آموزشی یا آموزشی ساخته نشده باشند.

من آن قدر دید منفی ندارم که بگویم یک بازی ویدئویی نمی تواند یک گیمر متنفر از اقلیت ها را به یک فرد خوب تبدیل کند. سناریوی پیچیده ای به نظر می رسد، اما نقاط پشتیبانی برای تغییر منظره و ایجاد جوامع بازی بسیار بازتر وجود دارد.

منبع: فرارو

به "اگر مارکس زنده بود درباره بازی های ویدئویی امروز چگونه می اندیشید؟" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اگر مارکس زنده بود درباره بازی های ویدئویی امروز چگونه می اندیشید؟"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید